اسلام

تشیع

اسلام

تشیع

سخن علامه حسن زاده آملی(حفظه الله)درباره اخلاق عارف

علامه حسن زاده آملی(حفظه الله)


 اخلاق عارف:

شیخ الرئیس در مقام عرفان می گوید : عارف ، خوشرو ، و خندان و متبسم است و از روی تواضع به کوچک تر ، همان طور احترام می کند که به بزرگ تر ، و از دیدن افراد گمنام ، همان قدر خوشحال می شود که از دیدن افراد نامدار؛ چگونه شاد نباشد و به وجد نیاید در حالی که به حق و همه چیز به این سبب که خداوند را در آن می بیند شادمان است ، و چگونه برای او همگان یکسان نباشند ، در حالی که همه نزد او اهل رحمت اند که مشغول باطل اند . تا آن جا که می گوید : عارف ، شجاع است و چگونه شجاع نباشند در حالی که او از مرگ هراسی ندارد ، و بخشنده است و چگونه بخشنده نباشد در حالی که از محبت باطل برکنار است ، و او حقد و کینه ها را فراموش می کند و چگونه چنین نکند در حالی که ذکرش مشغول به حق است .

(رساله امامت صص ٣٠،٣١)

روایت از پیامبراکرم صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله


از پیامبر اکرم صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله روایت است که:


خداوند متعال فرمود:



یَا ابْنَ آدَمَ! ما تُنْصِفُنى، اَتَحَبَّبُ اِلَیْکَ بِالنِّعَمِ وَ تَتَمَقَّتُ اِلَىَّ بِالمَعاصى، خَیْرى عَلَیْکَ مُنزَلٌ وَ شَرُّکَ اِلَىَّ صاعِدٌ، وَ لا یَزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یَأْتینى عَنْکَ کُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ بَعَمَلٍ قَبیحٍ؛

اى فرزند آدم! با من انصاف نمى کنى! من با نعمت‏ها نسبت به تو دوستى و محبّت مى کنم، ولى تو با گناهان با من دشمنى مى کنى. خیر من بر تو نازل مى شود، ولى از تو بدى به طرف من بالا مى‏ آید، و پیوسته فرشته ‏اى بزرگوار، هر روز و شب، گزارش کارى زشت را از تو براى من مى‏ آورد.

(بحارالانوار، ج 74، ص 19)

حدیث امام علی ‏علیه السلام درباره گناه کردن انسان ها


امام علی علیه السلام

یا أَیُّهَا النسانُ ما جَرَّأَکَ عَلى ذَنبِکَ...؟! أَما تَرحَمُ مِن نَفسِکَ ما تَرحَمُ مِن غَیرِکَ؛

اى انسان، چه چیز تو را در گناه کردن گستاخ کرده است...؟!
چرا همچنان که به دیگران رحم مى‏ کنى
 به خودت رحم نمى‏ کنى؟!

الذریعة إلى حافظ الشریعة (شرح أصول الکافی جیلانى) ج‏2، ص453 و 454

پاسخ امام به کسى که ایشان را به مناظره دعوت کرد❕❔❕

20359- امام حسین علیه السلام ـ به مردى که گفت : بنشین تا با یکدیگر درباره دین مناظره کنیم ـ فرمود : اى مرد! من به دین خود آگاهم و راه راست برایم معلوم و روشن است. اگر تو نسبت به دینت آگاهى ندارى برو و آن را تحصیل کن، مرا چه به بحث و مجادله؟ همانا شیطان آدمى را وسوسه مى کند و در گوش او مى خواند و مى گوید : درباره دین با مردم مناظره کن تا فکر نکنند که تو آدم ناتوان و نادانى هستى!

===========
1-بحار الأنوار : 2 / 135 / 32.

دعا ی عظیم الشان برای رفع ایام نحس

دعا ی عظیم الشان برای رفع ایام نحس
بسم الله الرحمن الرحیم
 لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الاّ بِاللهِ اُفرِّجُ بِها کُلِّ کُربَةِ لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اُحِلُّ بِها
کُلِّ عُقدَةِ، لا حَولَ و لا
قُوَّةَ الاّ بِالله اَجلو بها کلّ ظلمة، لا حول و لا قُوَّةَ اِلاّ بِالله؛ اَفتَحُ بِها کُلِّ باب، لا
حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ
بِالله اَستَعینُ بِها عَلى کُلِّ شِدَّةِ و مُصیبَةِ، لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اَستَعینُ
بِها عَلى کُلِّ اَمرِ
یَنزُلُ بی، لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اَعتَصِمُ بِها مِن کُلِّ مَحذُور اَحاذِرهُ، لا حَولَ
 و لا قُوَّةِ الاّ بِالله
اَستَوجِبُ بِها العَفوِ و العافِیَةِ و الرِّضا مِن الله، لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله تَفرَّقَ
 اَعداءَ الله و غَلَبَتْ
حُجَّةُ الله و بَقِیَ وَجهُ الله لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اللّهمَّ رَبَّ الاَرواحِ الفانِیَة و
رَبِّ الاَجسادِ
البالِیَة، و رَبِّ الشُّعُورِ المُتِمَعِّطَة و رَبِّ الجُلُودِ المُمَزَّقَة و رَبَّ العِظامِ النَّخِرَة،
 و رَبَّ السّاعَةِ
القائِمَة، اَسئَلُکَ یا رَبِّ اَن تُصَلِّیَ عَلى محمّد و آل محمد و أهلِ بَیتِهِ
الطّاهِرین و (حاجت
بخواهد) بِخَفیِّ لُطفِکَ یا ذاالجَلالَ و الاِکرام، آمین آمین یا ربّ العالمین

حدیث امام هادی‏ (ع) درباره عید فطر

امام هادی‏ علیه السلام :

إنَّمَا الأعیادُ أربَعَةٌ لِلشّیعَةِ : الفِطرُ و الأضحی و الغَدیرُ و الجُمُعَةُ

شیعیان فقط چهار عید دارند : فطر ، قربان ، غدیر و جمعه

بحار الأنوار ، ج ۹۸ ، ص ۳۵۱ .

حدیث امام رضا (ع) دباره عید فطر

امام رضاعلیه السلام :


إنَّما جُعِلَ یَومُ الفِطرِ العِیدَ لِیَکونَ لِلمُسلِمینَ مُجتَمَعاً یَجتَمِعُونَ فیهِ و یَبرُزونَ لِلّهِ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلی ما مَنَّ عَلَیهِم

روز فطر از این رو عید قرار داده شد تا روز گردهمایی مسلمانان باشد، و در این روز گرد هم آیند و برای خدا به صحرا (فضایی باز) درآیند و خداوند را بر منّتی که بر آنها نهاده است ستایش و به بزرگی یاد کنند

کتاب من لایحضره الفقیه ، ج ۱ ، ص ۵۲۲ .